نفس عشق...........

وقتی از من دور می مونی نمیدونم چیکار کنم روبه کدوم ستاره ای   پنجرهارو وا کنم... توی کدوم جاده ای برم دنبال  تو راهی بشم .. توی کدوم رودخونه ای بیام ببرات ماهی بشم.. تا کی روبه قبله دست به دعا دراز کنم...

کدوم پرنده ای بشم روبه تو پرواز کنم...کجای دنیا دوست داری باست مهمونی بدم.. پیش خدای عشق جونمو قربونی بدم... توی کدوم باغچه برات کناره تو جا بگیرم...  توی کدوم بهار بیام از نفسات پا بگیرم...

عطر کدوم گلی بشم تا بشینم روی تنت... توی کدوم قصه برم شبا برا شنیدنت... توی کدوم گلخونه ای بیامو گلدونت بشم... پی کدوم نشونه ای بیامو هم خونت بشم ...

تا کی روبه قبله برات دعا کنم. هی خدا خدا  کنم.......................

نوشته شده در چهار شنبه 11 / 2 / 1391برچسب:,ساعت 10:10 توسط meysam ahmadbeigi| |

وقتی دست زنی را میگیری تازه میفهمی مرد بودن را باید میان دستان ظریف زن احساس کرد...

مرد که باشی وقتی سرتو روی سینه زن میزاری حس میکنی چقدر به زن نیازمندی و زن چقدر به حس مرد بودنت نیازمند................

نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1 / 1391برچسب:,ساعت 16:16 توسط meysam ahmadbeigi| |

نوشته شده در چهار شنبه 28 / 1 / 1391برچسب:,ساعت 7:45 توسط meysam ahmadbeigi| |

 

نوشته شده در چهار شنبه 21 / 1 / 1391برچسب:,ساعت 22:58 توسط meysam ahmadbeigi| |

عشق یعنی............دو قلبو یک وجود........... سالهای سالها تنهای تنها در کنار هم بودن.............

عشق یعنی...........یک وجودو دو جسم........ فرسخها دور بودنو تنها کنار هم بودن.....................

عشق یعنی...........عین شین قاف........... علاقه شدید قلبی............ اما من میگم خود قلب..... یعنی معنویت.... یعنی حقیقت......... یعنی واقعیت............. یعنی وجودو زندگیو دنیاو آخرت..............

یه کلام ختم کلام ع ش ق یعنی خ د ا..............................

نوشته شده در چهار شنبه 14 / 1 / 1391برچسب:,ساعت 23:8 توسط meysam ahmadbeigi| |

روزی دو عاشق کناره هم نشسته بودن.......... دختره از پسره میپرسه اگه یروزی قلبتو بخوام قلبتو بهم میدی........ پسره بی درنگ جواب میده اره میدم........... سالها ازون موضوع میگذره ............ دختره بیماری قلبی میگیره و نیاز به پیوند قلب پیدا میکنه........ دختره یاده اون موضوع میفته.............. خبری از پسره نبود......... میگه عجب بیمعرفتی بود حتی یه سر هم بهم نزد........... یه هفته میگذره بازم خبری از پسره نبود.......... دختره خیلی ناراحت میشه......... یه قلب براش پیدا میشه و عمل میکنه............ بازم خبری از پسره نبود.... دختره خیلی ناراحت میشه............. دکتر یه نامه براش می بره......... دختره نامرو باز میکنه...... میبینه از طرف عشقشه.........

به نام یکتای عاشق

سلام عشقم امیدوارم الان که نامرو میخونی حالت خوب باشه...............

دیدی به قولم عمل کردم.........

الان دیگه قلبم برا تو میزنه. تو وجود تو برا همیشه..........

الان بهت نزدیک تر از همیشم..........

نفسات ماله منه.....................................................................

نوشته شده در چهار شنبه 14 / 1 / 1391برچسب:,ساعت 17:48 توسط meysam ahmadbeigi| |

با عشق آمدیم ......... در ره عشق قرار داد خدا ما را .......... پس در ره عشق قرار گیرو مقدس شمر عشق را......... یاد گیر نفس کشیدن در ره عشق را............... که تو را نفس میدهد در این ره طولانی................. تا که معنا پیدا کند این ره برای تو............... تا که سیراب در این ره.......... تا که جاودان ماند ره تو.......... تا که با خدا باشیو سعادتمند...............

نوشته شده در چهار شنبه 14 / 1 / 1391برچسب:,ساعت 17:4 توسط meysam ahmadbeigi| |


Power By: LoxBlog.Com